دلم خوش نیست
غمگینم
کسی شاید نمیفهمد
کسی شاید نمیداند
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی
عجب احساس زیبایی
تو هم شاید نمیدانی …
ﻣﻄﻤﺌـــِﻦ ﺑﺎﺵ عزیزم
ﺁﺩﻣـــﯽ ﮐﻪ ﮔﻨـــﺪﻩ ﺗــﺮ ﺍﺯ ﺩﻫــﻨـﺶ ﺣــﺮﻑ ﻣــﯿﺰﻧـــﻪ
ﺁﺧــﺮﺩﻫـــﻨﺶ ﺟــــــﺮ ﻣﯿــــــﺨﻮﺭﻩ …
در لابه لای دلشوره ها و تـرس هایـم،
لب پرتگاه ایستاده ام..
میدانم دستـــــــم را نمیگیری..
فقط محض رضای خدا.. پرتــــــم نکــن…!!!
ﺩﺧﺘـــﺮﯼ ﺭﺍ ﺑـﺎ ﺩﺭﻭﻏــﻬـﺎﺕ ﻓــﺮﯾـﺐ ﺩﺍﺩﯼ
ﻗــﺒـﻞ ﺍﺯ ﺍﯾـﻨـﮑـﻪ ﺑـﮕــــﯽ ﭼـــﻘـﺪﺭ ﺍﺣـــﻤـﻖ ﺑـــﻮﺩ
ﺯﻳـــﺮ ﻟــﺐ ﺑــﻪ ﺧـــﻮﺩﺕ ﺑـــﮕـﻮ ﭼـــﻘـﺪﺭ ﻣــﻦ ﺁﺷــﻐــﺎﻟــﻢ ...!!!
پارسال تو این روز بود که یهو به سرم زد یه وبلاگ درست کنم و حرفای دلمو اونجا بنویسم !!
اما همیشه فقط حالمو توصیف میکرد.
هیچ وقت نخواستم به زبون خودم حرفامو بنویسم..همیشه مثل یه جمله ی عاطفی و احساسی حرفامو گفتم!
خلاصه خواستم بگم که امروز ( 26 تیر 92) وبلاگم یک ساله شد.
میخوام نظرات ( انتقاد یا پیشنهاد ) خودتون رو راجع به وبلاگم بگین..امیدوارم بتونه کارساز باشه و بهتر از روزهای پیش بتونم این وبلاگ رو مدیریت کنم !
از همتون ممنونم دوستای خوبم
باید کسی را پیدا کنم که دوستم داشته باشد ،
آنقدر که یکی از این شب های لعنتی آغوشش را برای من و یک دنیا خستگیم بگشاید ؛
هیچ نگوید و هیچ نپرسد فقط مرا در آغوش بگیرد
بعد همانجا بمیرم تا نبینم روزهای آینده را …
روزی که دروغ میگوید ،
روزی که دیگر دوستم ندارد ،
روزهایی که دیگر مرا در آغوش نمی گیرد
و روزی که عاشق دیگری می شود
ﺗـﻤـﺎﻣــ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺳـﺘـــ ...
ﺗـــــــــﻮ ﻫﺮﮐـﺎﺭﯾـ ـ ـ ـ ﻫـﻢ ﺍﻧــﺠــﺎﻡ ﺩﻫــﯿـ ـ ـ ـ
ﺑـــــــﺂﺯ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾـ ـ ـ ﻣــﻦ ﺧـــــــﻮﺑـــــــــــﯽ ...♥
خوشابحالت که دلت خوش شد به زندگی ای که همش دم از نامردیش میزدی...
موقعی که تو مرا ترک کردی آخر مردانگی بود...
گریــــــه شاید زبان ضعـــف باشد
شاید کودکــانه ، شاید بی غــرور
اما هر وقت گونه هــــایم خیس می شـــود
می فهمــــم نه ضعیفم ، نه کودکم ، بلکه پر از احساســـم …
مرد باش
زمین به مرد بودنت نیاز داره …
مرد باش . مردونه حرف بزن . مردونه بخند . مردونه عشق بورز …
مردونه گریه کن ، مردونه ببخش ….
مرد باش ، نه فقط باجسمت ، بانگاهت ، با احساست ، با آغوشت …
مردباش و هیچوقت نامردی نکن
مخصوصا برای کسی که به مردونگیت تکیه کرده و باورت کرده مرد باش
انقدر زیبا عاشق او شده ای که ادم لذت میبرد از این همه خیانت
روزی هم اینگونه عاشق من بودی یادت هست لعنتی؟؟؟
دیر یا زود آتش هر عشق می خوابد ؛ کمی -
صبر کن! نسبت به هم بی اعتنا هم میشویم
از همان راهی که می آییم برخواهیم گشت
بعد از آن با سادگی از هم جدا هم می شویم