عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى



شب یلدایی که کسی نباشه که بغلت کنه و

بگه یلدات مبارک ، شب یلدا نیست که...

فقط طولانی ترین شب تنهاییه!!




زاد روز



مثل اینکه هرکس را عاقبتی نوشتند...
شاید بی دلیل نیست که هنوز هم
خیلی ها میان ماه و سال تولد به دنبال بخت خویش پرسه میزنند...
و اقبال خویش را میجویند....
پس اگر چنین است
من هم در اخرین ماه خزان
با تمام اندوهی که در خود دارد
به این دنیا امدم
وپاییزی شدم....
من دختر اذرم!
..........................................................................


امروز تولدم بود
اما هیچ فرقی با روزای دیگه نداره...
اطرافم شلوغه
اما
دلم تنهاست مثل همیشه
یه سال دیگه هم گذشت اما هنوز به خیلی از چیزایی که میخواستم نرسیدم.
باز باید منتظر بمونم...
چاره ای نیست !!!!!!



هــــی آدم ها...
باور کنیــد می خواهـــم از شمــا دورترین بمانــم...
نــــزدیک کـــه می شوید،
ســــردی عاطفــــه هایتـــان،
وجـــــودم را می لرزاند...
... محـــــضٍ رضای ِ خــــدا...
دور بمـــانــید


ﺑﺎﯾـــــﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﻓﺖ،
ﺁﻧﻘــﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ..
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻟــــﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺻﺪﺍﯼ ﻗﺪﻣﻬﺎﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﻮﺩ .
ﺁﻧﻘـــــﺪﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ..
ﺩﻕ ﮐﻨﺪ،
ﺍﯾــــﻦ ﺳﺰﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ...


شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم 

خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم 

در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم




اگر موفق شدید به کسی خیانت کنید,

او را احمق فرض نکنید!

بلکه بدانید که او خیلی بیشتر از آنچه لیاقت داشته اید به شما اعتماد کرده است...



خدا قسمت داشتنش را از من گرفت...

گمانم کسی بیشتر از من دعا کرده بود...


به مردان اینجا نگاه مکن...

اسمشان مرد است.

من اگر خوردم زمین به نامردی همین مردان بود...

زمین مرد بود که مرا بلند کرد...

خودت را زمین بزن اما دست مردان اینجا را نگیر.....!!!!!

 

خدایا کلی بارون فرستادی... 

تا لکه ها رو از دلم بشویی... 

من که گفتم... 

لکه نیست...زخمه!