عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى



با بعضیا اصــلاً نمیشه معمولی بود
یا باید نزدیـــکترینت باشن
یا اصلاً تو زندگــیت نباشن



اولین بار نیست که گریه میکنم
اما اولین بار است که گریه آرامم نمی کند...!!!




کـاش لا اَقـَل آدم بـودی ..

کـاش مـیـشـد بـفـهـمـی..
ایـن روزهـا چـقـدر هـوایـیـت شـدم ...
و بـیـقـرارتـر و دیـوونـه تـر از هـمـه زمـان دلـم مـیـخـواهـدت ....
امـشـب بـعـد از مـدتـهـا ، درِ صـنـدوقـچـه ی قـدیـمـی رو بـاز کـردم ..
عـقـلـم را تـمـام و کـمـال گـذاشـتـم درونـش ..
بـعد تـو را بـرداشـتـم ، عـاشـقـانـه نـوازشـت کـردم..
بـعـد گـذاشـتـمـت تـویِ قـلـبـم ..
تـویِ مـغـزم ......
اصـلا مـیـخـوام بـیـای بـشـی خـودِ مــن ...
کـاش دسـت داشـتـی ..
لا اَقـَل مـیـتـونـسـتـی اشـک هـایـی کـه از فـَراقـت،روی گـونـه هـام مـیـلـغـزن پـاک کـنـی..
و اگـر دهـان داشـتـی حـتـمـا در گـوشـم مـیـگـفـتـی :
آغـوشـت بـاز اسـت و مـنـتـظـری ...
راسـتـی کـاش آغـــوش داشـتـی................




پس تو کجایی


پس تو کجایی ، حالا که تنهام

حالا که دستام دستاتو میخواد

پس تو کجایی تو این سیاهی

کی عاشقت شد باز اشتباهی

 

از بس نبودی حالم خرابه

چند وقته دنیام شکل عذابه

بیشتر به عکسات من دل سپردم

تنهایی هامو یادم آوردم

 

هرشب سکوتت تکرار میشه

دوریت به قلبم اجبار میشه

چشمهای خیسم رویاتو میخواد

بعد از تو لبخند یادم نمیاد

 

از بس نبودی حالم خرابه

چند وقته دنیام شکل عذابه

بیشتر به عکسات من دل سپردم

تنهایی هامو یادم آوردم

 

پس تو کجایی ... پس تو کجایی

 

 


چه چیز در این جهــــان...

غریبانه تر اززنی استــــ ...

که تنهـــــــایی اش را بغل میکند

و میپوسد...
اما..
حاضر نیست دیگر...
کسی را دوست داشته باشد...





دیـشـب خـدا آهـسـتـه درِ گـوشـم گـفـت:

دیــــــگـــــه بـــَـســــــه...
بـاران از اشــک هــایــت خــجــالــت مـی کــشــد..




همبازی قدیم!
چشم نگذار...
آنقدر دورم که با شمردن همه ی اعداد هم پیدایم نمیکنی...





سپرده ام
قلبم را در الکل بگذارند

و روی شیشه اش بنویسند

عشق هر گز نمی میرد !




یاد گرفته ام انسان مدرنی باشم !

و هر بار که دلتنگـ میشوم به جای بغض و اشکـ...
تنها به اینــ جمله اکتفا کنمــ که هوای بد این روزها آدم را افسرده میکند...



تقدیم به عشق زندگیم

حس


تو چه باشی چه نباشی

پیشم بمونی یا جدا شی

من واست عوض نمیشم

من واست عوض نمیشم


تو برام یه حس خوبی

که مثل نفس میمونه

قدر این حس قشنگ رو

بگو جز من کی میدونه


نمی تونم ،نمی تونم نگران تو نباشم

چه جوری بگو چه جوری تا ابد مال تو باشم


دستاتو میگیرم تو بگی بمیر میمیرم

برای زندگی با تو ،یه عاشق سر به زیرم






درد


دلـم بـرای یـک درد تـنگ شـده...

درد ِ فـشرده شـدن مـیان ِ آغوش ِ مـعشوقـه أم...
خـودمـانـیم...
چـه درد ِ شـیرینی بـود....




چـه شـدی "مـاه ِ مـن"؟

مـیبینم کـه خورشـید شـده ای و بـرای دیـگران مـیتابی..!



باور


بــاورم نـیــسـت کـه تـو رفــتــی ...... گـــلــِـ دل نــازکِ بــارون

بــاورم نــیــســت کــه نــبــاشــی ..... هــمــدم مــن،گـلــِ گــلــدون
چــجـــوری طــاقــتـــ بـــیــارم ....... شـــبـــای دلــواپـــســی رو
تــو نــــدیــدی ســوخــتــنــم رو........ تــب تــنــدِ بــی کــسـی رو
خــــدا مــیــدونــه کــه رفــتــن ....... آخــریــن جَـــزای مــن بـود
روز بــــارونــیــــه چــشـــمـام ....... شــبــای عــزایـــِـ مــن بــود
خــط فــاصـلـه " عــزیــــزم ".......... تــو نــذار بــیــن تــو و مــن
نــگــو از قـِـصــه ی بـارون .......... نــگــو از رفــتــن و رفــتــن...