عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

هر دو...


ما هر دو از رفتن پشیمونیم

جون دوتامون زودتر برگرد...

جون دوتامون.....






عروسک...


من همینم!

نه چشمان آبی دارم

نه کفش پاشنه بلند
کتانی میپوشم
روی برگ ها غلت میزنم
نگران پاک شدن رژلبم نیستم
خالصانه همینم...
اما تو عروسک میخواستی
پس همون بهتر که رفتی...





تو...


بـرای دل من

همیشه "تــو" خواهــــی ماند...
حتی اگر
مخاطب تمام این نوشته هایم " او " شونــــد!







باران....


چه سنگین گذشت عصر بارانی ام

گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند..







عطر تنت...



دیــــــــــوانه ام...

امشب دیوانگیـــــــــــم بالا زده
نه ســــکوت... نه موســــــیقی
نه هیچ چیز ...و هیچ چیز دیگـــــــــر...
این دیوانگی را تسکین نمیـــــــدهد
جز عــــطر تـنت لعنتــــــی...





فرشته نجات...


تقدیم به یه دوست خوب


....................................................................


وقتی رسیدی که شکسته بودم
از همه ی آدما خسته بودم

وقتی رسیدی که نبود امیدی
اما تو مثل معجزه رسیدی

وقتی رسیدی که شکسته بودم
از همه  ی آدما خسته بودم

بعد یه عالم اشک و بغض و فریاد
خدا تورو برای من فرستاد

خوب میدوتم جای تو رو زمین نیست
خیلیه فرق تو فقط همین نیست

آدمهای قصه های گذشته
به کسی مثل تو میگن فرشته

فرشته ی نجات ، فرشته ی نجات
تو جون ازم بخواه ، اونم کمه برات

تو همونی که آرزوی من بود
همیشه هرجا روبروی من بود

شبها تو خوابم تورو دیده بودم

خیلی شبها بهت رسیده بودم






یاد من...


رفت...

خدایا به تو سپردمش...
اما یه خواهشی ازت دارم
یه روزی
یه جایی
بغل یه غریبه
وقتی سرمسته...
بدجوری یاد من بندازش...







پایان....


اینو یکی از دوستای خوبم نوشته بود برام تو قسمت نظرات..

دوست داشتم اینجا بذارمش....


...............................................



مدتیــــست دلم شکســــته از همان جای قبلـی … !

کاش میشد آخر اسمــت نقطه گذاشت تا دیگر شــــروع نشوی … !

کاش میشـــــــد فریاد بزنم : “ پایــــــان ”

دلم خیـــــــلی گرفته اســـت …………..

اینجا نمیتـــــوان به کسی نزدیـــــــک شـــــــد …

آدمهـــا از دور دوست داشتــــنی ترنــــد … !








زندگی...


چه معنـــــى دارد
زندگى...!؟
وقتى که هیچ اتفاقى
من و تو را
سر راه هم قرار نمى دهد !!







آغوش تو....


آغـــوش تــــــــــــــــو مترادف امنیت است

آغـــوش تـــــــو
ترس هـــای مــرا می بلعـــد
آغــوش تــــــــــــــــو یعنی پایـــان سر درد هـــا
یعنـــی آغــاز عاشقــانه ترین رخـــوت هـــا ...
آغــوش تــــــــــــــــو  یعنـــی من خوبم...
بلنـــد نشـــوی بروی یک وقت ...
مـــن از بازگشـــت بی هــوای ترس ها می ترســـم ... !!







جدایی


اشکامو هدیه میکنم ، به جاده ی جداییمون

به التماس آخرم ، دو واژه ی نرو، بمون


اشکامو هدیه میکنم ، به رفتنت بدون من
به تلخی این واقعه ، حادثه ی جدا شدن


اشکامو هدیه میکنم ، به قاب عکس روبروم
قطره به قطره میچکم ، تا بشکنه بغض تو گلوم


حس میکنم بی اختیار ، این همه و عکس و یادگار
حریف رفتنت نشن ، میری به رسم روزگار


اشکامو هدیه میکنم ، به این ترانه این صدا
به اینکه تو اول راه ، قصه رسید به انتها 


حس میکنم بی اختیار ، این همه و عکس و یادگار
حریف رفتنت نشن ، میری به رسم روزگار....






فرشته...


این پسرایی که ته ریش دارن

اینایی که ابروهاشونو نخ نکردن
اینایی که دستاشونو باید با دوتا دستات بگیری
اینایی که فقط به عشقشون نگاه خاص دارن
اینایی که توی هوای بارونی میان سر راه عشقشون

تا فقط یه لحظه بهش نیگا کنن و برن

اینا فرشته ان...

 اگه پیداشون کردی قدرشو بدون چون اینجور پسرا کم گیر میان..






شبهای بارانی



در این شبــهای بـــارانی

غــــــم انگیز است تنـــــــهایــــــی
بـــــــه امـــــــید نگـــــــاهی تلــخ ، که می آیـــــی
به احســــاسم قســــــم یــــک شب
دلم می میرد از حسرت
و من اهسته میگویم :
تــــــو هــــــــم دیـــــگر نمی آیی .....





مردونه...


حواسمون باشه دل آدما شیشه نیست که
روی اون « هــا » کنیم بعد با انگشت قلب بکشیم
بعد وایسیم آب شدنش رو تماشا کنیم و کیف کنیم !!!
رو شیشه نازک دل آدما اگه قلبی کشیدی
باید مردونه پاش وایستی …







اشک و لبخند


پیاز هم که خرد میکنی برایش اشک میریزی 


از پیاز هم کمتر بودم مرا خرد کردی و خندیدی......





عاشق


وقت خریدن لباسهای پاییزی دقت کنید

لباسهایی بخرید با جیب های بزرگ به اندازه ی دو دست

شاید همین پاییز عاشق شوید !





بوسه


دارد عــادتــم مـی شـود

کــه بــا دلــهره تــو را بـــبوسـم !
مثل گنجــشک هــا
کــه هــرگــز
آســوده از زمیـن،دانــه بر نمـیچینند !!!!



......................................................................



دلم بوسه ای میخواهد…
که از فشارش , چشمانم سیاهی رود!
چقدر این سرگیجه ای که از مستی عشق برمی خیزد را دوست دارم !







دلتنگی....



درخت دلتنگ تبر شد

وقتی پرنده ها سیمهای برق را به شاخه هاى درخت ترجیح دادند!








فراموشی


آخرین بـاری کـه از تـه دل

بـرای رفـتـنـت گـــــریـه کــردم
گـفـتـی: تـمـامـش کـن . . .
از آن روز
بـه احـتـرامـت
چـنـان از تـه دل مـی خـنـدم
کـه گــاهــی فــرامــوشـــم مـــیـشــود
رفـــــتـــــه ای …







باران پاییزی



پاییز مرا عاشق می کند ، باران عاشق تر !!!
حالا تو بگو این باران پاییزی با من چه می کند ؟؟؟





بغض


هر آهنگی که گوش میدهم

به هر زبانی که باشد
بغضم را میشکند …
نمی دانم
بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است …






ساعت شنی



همـچـون ساعـت شنی شــده ام

کــه نـفــس هـای آخـرش را مـیـزنـد
و الـتـمـاس مـیـکــنــد
یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد
مــن هــم …
نه …! !
لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد ! ! !
بــگـذاریــد تــمام شــوم …







ناامید


دیگر سوسوی هیچ چراغی امیدوارم نمی کند

دیگر گرمای دستی دلم را به تپیدن وا نمی دارد
میروم تا در تاریکی راه خود را پیدا کنم
که به چراغهای نورانی و دستهای گرم دیگر اعتمادی نیست







غمگین


مچاله شده ام در خودم با بوی سیگار و طعم تلخ چای مانده

پنجره را باز نکن !
امروز دلم می خواهد غمگین باشم …!






پشیمونی




پشیمونــی برای کارایــی که کـــردی به مــرور از بیـــن میــره،

اما پشیمونیـــه کارایــی که نکــــردی تا آخر عمـر عذابت میـده!!!

مثل عکس انداختن دونفری
مثل پریدن دوتایی توی گودال اب
مثل لیسیدن دوتایی بستنی قیفی
مثل بوسیدن توی اسانسور یا راه پله
مثل قدم زدن توی یه روز پاییزی
مثل یه رقص دونفری