عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

دلنوشته

چقدر شبیه دریایی
مدام زیر پای مرا خالی میکنی.....


وفا یعنی اینکه بعد رفتنت حتی نذاشتم کسی بفهمه که منو دور زدی...


برای دلم گاهی پدر میشوم و خشمگین می گویم:
(( بس کن...تو دیگه بزرگ شدی..))


امشب رویاهایم را گذاشتم پشت در...بیچاره رفتگر!!!!!


بعضی وقت ها هست که دوست داری کنارت باشه
محکم بغلت کنه
بذاره اشک بریزی تا راحت بشی
بعد آروم تو گوشت بگه
((( دیوونه من که باهاتم )))

اطلاعیه

چندتا از دوستان خواسته بودن که پروفایلم رو فعال کنم...
خواستم بگم پروفایلم فعاله وشما می تونید در پایین هر پست بر روی اسم من کلیک کنین
تا پروفایلم باز بشه


جهنم

 ما نسل بوسه های خیابانی هستیم
نسل خوابیدن با اس ام اس
نسل درد و دل با غریبه های مجازی
نسل غیرت رو خواهر و روشنفکری رو دختر همسایه
نسل پول های ماهیانه
نسل عکس های برهنه ی بازیگران
نسل جمله های کوروش و شریعتی
نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس
نسل تنهایی نسل سوخته
یادمان باشد هنگامی که رفتیم جهنم مدام بگوییم
یادش بخیر....دنیای ما هم همینجوری بود!!!!

آرزو یا توجیه؟

 خسته ام
خسته تر از آنکه بخواهم راجع بهش فکر کنم
که بودنت را آرزو کنم یا رفتنت را توجیه....

کمبود

 کمبود مردم سرزمین من تنها نان شب نیست
درد بزرگترین از این حرفهاست
این ملت گوش شنوا ندارند...

عاشقانه

بعد از این هم آشیانت هر کس است
باش با او یاد تو ما را بس است



ببخش اگه به یاد تو پلک هامو رو هم میذارم
هرشب تو رویای منی چیکار کنم دوست دارم



کجای گریه های من رسیدی تو به داد من
نبودی تو برای من نبودی تو به یاد من



شب است در ته کوچه های پر دردم
فقیر و خسته به دنبال گمشده ام میگردم
اسیر ظلمتم ای ماه پس کجا ماندی؟؟
من به اعتبار تو فانوس نیاوردم...



امروز باز هم پستچی پیر محله مان نیامد
یا باید خانه را عوض کنم یا پستچی را
تو که هر روز برایم نامه می نویسی..مگه نه؟؟؟



در دسترس نباشی بهتر است از اینکه من پشت خط باشم
و تو با دیگری.....


دل نوشته

خدایا...جای سوره ای به نام عشق در قرآنت خالیست
که اینگونه آغاز شود
و قسم به روزی که دلت را بشکنند
و مرهمی جز خدایت نخواهی یافت



افسانه ها را رها کن
دوری و دوستی کدام است؟
فاصله هایند که محبت را می بلعند
من اگر نباشم دیگری جایم را پر میکند
به همین سادگی....



لباس پاره ی مترسک نشان از آن است
که در دنیای عروسک ها هم فرق وجود دارد



گمشده ی این نسل اعتماد است نه اعتقاد
اما افسوس...
که نه بر اعتماد اعتقادیست و نه بر اعتقادها اعتماد..



لعنت به من چه ساده دل سپردم
لعنت به من اگر واسش می مردم
دست منو گرفت و بعد ولم کرد
لعنت به اون کسی که عاشقم کرد

 

این زمان نشسته بی تو با خدا
آنکه با تو بود و با خدا نبود
میکند هوای گریه های تلخ
آنکه خنده از لبش جدا نبود

(فریدون مشیری)

سرگرمی

در کشور ما شاهی بود که برای سرگرمی خود بازی ساخت
گفت دو نفر روی ترازو بروند تا هرکس سبکتر بود کشته شود
از بخت بدم من و یارم روبروی هم قرار گرفتیم
برای اینکه یارم زنده بماند ده روز غذا نخوردم تا سبکتر باشم
غافل از اینکه یارم به پای خود وزنه بسته بود....


یار دگر

ای دل
آنکس را که تو می جویی کی خیال تو به سر دارد
بس کن آن ناله و زاری را
بس کن او یار دگر دارد....

(فروغ فرخزاد)

برای به دست آوردنت نمی جنگم
به تکدی قلبت هم نمی آیم
دوستت دارم فارغ از داشتنت.....

درد دل

همه ی کبوترانم را رها میکنم
شاید تنها راه از دست ندادن نداشتن باشد...



در جاده به زخم رفتن آراست مرا
یک سینه تپش نفس نفس کاست مرا
این بود تمام ماجرای من و او
می خواستمش ولی نمیخواست مرا



ناخواسته به دنیا آمدیم و در گوشمان زمزمه کردندکه دوست بدار
که دوست داشتن رمز زندگیست
حال که دیوانه وار دوستش دارم می گویند فراموشش کن........



در همین حوالی هستند کسانی که تا دیروز می گفتند
بدون تو حتی نفس هم نمی توانم بکشم
اما امروز در آغوش دیگری نفس نفس میزنند...

به پای مردی بشین که رژلبت رو حروم کنه نه ریملت رو....

جهنم

ما جایی زندگی میکنیم که هرزگی مد
بی آبرویی کلاس
مستی و دود تفریح
دزد بودن و لاشخوری رمز خوشبختی
وقتی به اینا فکر کنی جهنم همچین جای بدی نیست....

آزار

هم زبانی نیست تا برگویمش
راز این اندوه وحشت بار خویش
بی گمان هرگز کسی چون من نکرد
خویشتن را مایه ی آزار خویش

(فروغ فرخزاد)

خسته


کاش حوا دوباره سیب بچیند

من خسته ام بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند!!!



داستان غریبیست...

دستی که داس را برداشت

همان دستی است که روزی گندم را در مزرعه کاشت!!




گرانی یا ارزانی ؟

چه کسی می گوید که گرانی شده است؟؟
صحبت ارزانیست....
دل ربودن ارزان..دل شکستن ارزان..آبرو قیمت یک تکه ی نان
و دروغ از همه چیز ارزانتر...
قیمت عشق چقدر کم شده است!!!!
کمتر از آب روان...
و چه تخفیف بزرگی خورده است قیمت هر انسان.....