عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى



این حق من نبود یادت بره منو
یادت بره همه روزای روشنو
یادت بره نگام دلواپس تو بود
دستای بیکسم تنها کس تو بود
این حق من نبود تو بی خبر بری
من ساده باشم و تو ساده تر بری
من که رو حرف تو حرفی نمیزنم
من بعد رفتنت با دلخوشی بدم

من مبتلا به تو، تو در فکر فریب، این حق من نبود
میترسم از فریب، از سایه غریب، این حق من نبود

این حق من نبود شکستی عهدتو
گفتی نمیبری، کجا بردی دلو
کجا بردی دلو…
ساکت شدم ولی رضایتی نبود
درد و غمم زیاد شکایتی نبود
شکایتی نبود…

من مبتلا به تو، تو در فکر فریب، این حق من نبود
میترسم از فریب، از سایه غریب، این حق من نبود

من که به پای تو، نشسته ام ولی
شکستی قبلم و گفتی مسافری

این حق من نبود، تو این شهر غریب
اسیر تو بشم، با نیرنگ و فریب

من مبتلا به تو، تو در فکر فریب، این حق من نبود
میترسم از فریب، از سایه غریب، این حق من نبود

نظرات 1 + ارسال نظر
رویا دوشنبه 6 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:18 ب.ظ http://zemahestan.blogsky.com

این حق تو نیست که رنج بکشی... بزار رنج و سختی رو کسی تحمل کنه که دشمنته...

این حق من نیست که اینهمه ازت بی خبر باشم خانومی!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد