عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى


مهسا



امروز اصلا روز خوبی نیست

کلا این روز 21 مهر چند ساله که برام تبدیل به یک روز نحس و شوم شده

سال 85 بود و من حدوده 20 روز بود که وارد مقطع سوم راهنمایی شده بودم

تازه اولای مدرسه بود و همه خوشحال بودیم.

اما.......


اون اتفاق بد افتاد.

21 مهر سال 85 من بهترین و صمیمی ترین دوست اون روزام رو از دست دادم

امیدوارم الان روحش شاد باشه و بدونه که چقدر دلم براش تنگ شده

زینب ( مهسا ) خیلی دوست دارم

دلم میخواد خیلی زود بیام پیشت






نظرات 1 + ارسال نظر
رویا سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:51 ب.ظ http://zemahestan.blogsky.com

ای وای مریم جون... چه داغ بدی چقدر سخته واست میدونم...
روحش شاد
صبور باش و انقدر دنبال مرگ و نیستی نرو دختر.... تو حق داری که زندگی کنی اونم به بهترین شکل با بهترین آدمها و با دوست داشتنی ترین چیزها...
تو لیاقتت بالاتر از اونه که انقدر ناامیدانه از مرگ صحبت کنی....
تو الان زنده ای پس خدا رو تو یه حساب دیگه باز کرده اگه نمیتونستی زندگی کنی مطمئنا تو رو می برد پیش خودش... پس وقتی خدا به تو امیدواره تو چرا از خودت ناامیدی دختر؟
اینو با اطمینان دارم بهت می گم که اومدن تو به این دنیا و زندگی کردنت حتما رسالتی روی دوشت داره... تو باید هدف زندگیت رو مشخص کنی و براش بجنگی مبارزه کنی... شکست بخوری و دوباره از جات بلند شی ... تو به اهدافت می رسی مطمئن باش.... چشم انداز خودت رو تعیین کن...
دیگه نبینم از مرگ و نابودی حرف می زنیا....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد