عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

عناوین یادداشت‌ها

  • غرور دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 21:40
    گاهی دلم میخواهد وحشیانه غرورت را پاره کنم قلب تورا در مشتم بگیرم و بفشارم تا حال مرا لحظه ای بفهمی....
  • حواس پرت سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1391 21:47
    به چشمهایت بگو نگاهم نکنند بگو وقتی خیـره ات می شوم سرشان به کار خودشان باشد ! نه که فکر کنی خجالت میکشم ، نه ! حواسم نیست ، عاشقت میشوم.....
  • شانه هایت... سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1391 21:45
    بالش خودم را ترجیح میدهم... شانه هایت مثل بالش های مسافر خانه است! خوب میدانم سرهای زیادی را تکیه گاه بوده!!!!
  • باران بی قراری.... دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 18:29
    باران من ، روزی باریدی بر تن خسته من ، قلب من شد عاشق تو! همیشه چشم به راهت مینشستم این شده بود کار هر روز من که حتی قبل از آمدنت در زیر باران بی قراری خیس میشدم
  • خدایا.... دوشنبه 8 آبان‌ماه سال 1391 18:23
    خــــــــــــــــــدایا! کسی غیر از تــو با مَـــن نیست.... خــــــــــــــــــدایا! مَــــن دلـــــم قرصه ڪسی غیر از تــو با مـــن نیستــــ... خیالت از زمیـــــن راحت، که حتی روز، روشن نیستــــ! ڪســـیاینجـــا نمی بینــــه ڪه دنیــــا زیــر چشــماته ! یـــه عمــره یادمـــون رفتـــه زمیــن دار مـکافـاته فراموشم شده...
  • غیـــرت یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 20:43
    غیـــرت مــــــردانه ات کـــــجاست ؟ زمانـــی کـــه معشــــوقه ات از تـــــجاوز تنــهایی رنــــج می کشیـــد ، بـــه جـــای درکـــش ترکـــش کــــردى …
  • تنهایی.... یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 20:38
    کنج اتاق ھمبستر دیوارم کاش یکی مچم را بگیرد عادت بدیست تنھایی...
  • مرگ... یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 20:33
    اگه این زندگی باشه اگه این سهمم از دنیاست من از مردن هراسم نیست یه حسی دارم این روزا که گاهی با خودم میگم شاید مردم حواسم نیست
  • انتظار یکشنبه 7 آبان‌ماه سال 1391 10:55
    قــول بــده کــه خــواهــی آمــد امــا هــرگــز نیــا! اگــر بیــایــی هــمه چیــز خــراب می شــود! دیــگر نــمی تــوانــم اینــگونــه بــا اشتــیاق بــه دریــا و جــاده خیــره شــوم! مــن خــو کــرده ام بــه ایــن انتــظار، بــه ایــن پــرســه زدن هــا در اسکــله و ایستــگاه! اگــر بیــایــی مــن چشــم بــه راه چــه...
  • برو.... پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1391 22:38
    گاهی وقتا توی رابطه ها نیازی نیست طرفت بهت بگه : بـــــــــــــرو ! همین که روزها بگذره و یادی ازت نگیره ... همین که نپرسه چجوری روزا رو به شب میرسونی... همین که کار و زندگی رو بهونه میکنه... همین که دیگه لا به لای حرفاش دوستت دارم نباشه و همین که حضور دیگران توی زندگیش پر رنگ تر از بودن تو باشه ... هزار بار سنگین تر...
  • تنهایی پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1391 15:41
    اسم های مجــازی تصویر های مجــــازی مشخصات مجــــازی و در بین این همه چیزهای مجازی تنـــها یک چیز حقیقت دارد تنـــهایی من
  • کاش.... دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 20:59
    ای کاش گفته بودی عاشق دیگری شدی من خودم عاشق بودم درکت میکردم.....
  • تو.... دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 13:08
    کاش توی این جاده یه تابلو نصب میکردن واسه دلخوشیم … “تــــــــو” دو کیلومتر …
  • بی جنبه... دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 13:06
    صدا میکنم تو را این جانی که میگویی جانم را میگیرد !!! نزن این حرف ها را !!! دل من جنبه ندارد ، وقتی نیستی دمار از روزگارم در میاورد …
  • هر دو... یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 18:26
    ما هر دو از رفتن پشیمونیم جون دوتامون زودتر برگرد... جون دوتامون.....
  • عروسک... یکشنبه 30 مهر‌ماه سال 1391 12:40
    من همینم! نه چشمان آبی دارم نه کفش پاشنه بلند کتانی میپوشم روی برگ ها غلت میزنم نگران پاک شدن رژلبم نیستم خالصانه همینم... اما تو عروسک میخواستی پس همون بهتر که رفتی...
  • تو... شنبه 29 مهر‌ماه سال 1391 20:47
    بـرای دل من همیشه "تــو" خواهــــی ماند... حتی اگر مخاطب تمام این نوشته هایم " او " شونــــد!
  • باران.... شنبه 29 مهر‌ماه سال 1391 11:21
    چه سنگین گذشت عصر بارانی ام گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود تا حرفهایم در بستری از بغض بخوابند..
  • عطر تنت... جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 20:09
    دیــــــــــوانه ام... امشب دیوانگیـــــــــــم بالا زده نه ســــکوت... نه موســــــیقی نه هیچ چیز ...و هیچ چیز دیگـــــــــر... این دیوانگی را تسکین نمیـــــــدهد جز عــــطر تـنت لعنتــــــی...
  • فرشته نجات... پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 13:39
    تقدیم به یه دوست خوب .................................................................... وقتی رسیدی که شکسته بودم از همه ی آدما خسته بودم وقتی رسیدی که نبود امیدی اما تو مثل معجزه رسیدی وقتی رسیدی که شکسته بودم از همه ی آدما خسته بودم بعد یه عالم اشک و بغض و فریاد خدا تورو برای من فرستاد خوب میدوتم جای تو رو زمین...
  • یاد من... چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1391 21:48
    رفت... خدایا به تو سپردمش... اما یه خواهشی ازت دارم یه روزی یه جایی بغل یه غریبه وقتی سرمسته... بدجوری یاد من بندازش...
  • پایان.... چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1391 21:30
    اینو یکی از دوستای خوبم نوشته بود برام تو قسمت نظرات.. دوست داشتم اینجا بذارمش.... ............................................... مدتیــــست دلم شکســــته از همان جای قبلـی … ! کاش میشد آخر اسمــت نقطه گذاشت تا دیگر شــــروع نشوی … ! کاش میشـــــــد فریاد بزنم : “ پایــــــان ” دلم خیـــــــلی گرفته اســـت ………….....
  • زندگی... چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1391 10:43
    چه معنـــــى دارد زندگى...!؟ وقتى که هیچ اتفاقى من و تو را سر راه هم قرار نمى دهد !!
  • آغوش تو.... سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 11:07
    آغـــوش تــــــــــــــــو مترادف امنیت است آغـــوش تـــــــو ترس هـــای مــرا می بلعـــد آغــوش تــــــــــــــــو یعنی پایـــان سر درد هـــا یعنـــی آغــاز عاشقــانه ترین رخـــوت هـــا ... آغــوش تــــــــــــــــو یعنـــی من خوبم... بلنـــد نشـــوی بروی یک وقت ... مـــن از بازگشـــت بی هــوای ترس ها می ترســـم ......
  • جدایی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 10:48
    اشکامو هدیه میکنم ، به جاده ی جداییمون به التماس آخرم ، دو واژه ی نرو، بمون اشکامو هدیه میکنم ، به رفتنت بدون من به تلخی این واقعه ، حادثه ی جدا شدن اشکامو هدیه میکنم ، به قاب عکس روبروم قطره به قطره میچکم ، تا بشکنه بغض تو گلوم حس میکنم بی اختیار ، این همه و عکس و یادگار حریف رفتنت نشن ، میری به رسم روزگار اشکامو...
  • فرشته... دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 18:31
    این پسرایی که ته ریش دارن اینایی که ابروهاشونو نخ نکردن اینایی که دستاشونو باید با دوتا دستات بگیری اینایی که فقط به عشقشون نگاه خاص دارن اینایی که توی هوای بارونی میان سر راه عشقشون تا فقط یه لحظه بهش نیگا کنن و برن اینا فرشته ان... اگه پیداشون کردی قدرشو بدون چون اینجور پسرا کم گیر میان..
  • شبهای بارانی دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 18:31
    در این شبــهای بـــارانی غــــــم انگیز است تنـــــــهایــــــی بـــــــه امـــــــید نگـــــــاهی تلــخ ، که می آیـــــی به احســــاسم قســــــم یــــک شب دلم می میرد از حسرت و من اهسته میگویم : تــــــو هــــــــم دیـــــگر نمی آیی .....
  • مردونه... یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 13:16
    حواسمون باشه دل آدما شیشه نیست که روی اون « هــا » کنیم بعد با انگشت قلب بکشیم بعد وایسیم آب شدنش رو تماشا کنیم و کیف کنیم !!! رو شیشه نازک دل آدما اگه قلبی کشیدی باید مردونه پاش وایستی …
  • اشک و لبخند یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 12:30
    پیاز هم که خرد میکنی برایش اشک میریزی از پیاز هم کمتر بودم مرا خرد کردی و خندیدی......
  • عاشق یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 12:27
    وقت خریدن لباسهای پاییزی دقت کنید لباسهایی بخرید با جیب های بزرگ به اندازه ی دو دست شاید همین پاییز عاشق شوید !