عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

عناوین یادداشت‌ها

  • تسلط شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 23:33
    تنها چیزی که تو زندگیم روش بصورت کاملا تخصصی تسلط دارم انتخاب آدمهای اشتباه واسه دوست داشتنه....
  • [ بدون عنوان ] شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 23:30
    زمانی میرسد که دیگر تمام عاشقانه هایم برای تو در یک کلمه خلاصه می شود: گور بابات......!!!!!
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1391 23:17
    خواستم چشمهایش را از پشت بگیرم دیدم طاقت اسمهایی که میگوید را ندارم....
  • روزی.... پنج‌شنبه 21 دی‌ماه سال 1391 23:11
    به زندگیم پوزخند نزن! روزی کسی را داشتم که با تمام وجود صدایم میکرد... عشقم...
  • ترک... سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1391 12:25
    ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮﮎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﺩﻭﺍ ﻧﯿﺎﺯ ﻧﯿﺴﺖ ﮔﺎﻫﯽ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺣﺮﻓﯽ ﺗﻠﺨﯽ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺧﻮﺏ ﺗﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ..
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 28 آذر‌ماه سال 1391 12:19
    من که از اینجا نمی روم ... تو هم که هیچوقت نمی آیی ! میخواهم بدهم درهای بی دستگیره بسازند برای این خانه....
  • عشق اول... شنبه 25 آذر‌ماه سال 1391 11:50
    مگه چندبار یه جوون عاشق میشه مگه چندبار دل گرفتار میشه پای عشق اولش می مونه دل آخه اون حس دیگه تکرار نمیشه دل من تو گوش کن به حرف من خیلی ساده به هرکس دل نبند دروغه هرکی میگه دوست داره دل من..گلم به حرفام تو نخند میتونه شکست عشق از زندگی سیرت کنه جوونیتو بگیره با غصه درگیرت کنه میترسم غصه عشق اولت پیرت کنه تورو آخر...
  • تنهایی.... جمعه 24 آذر‌ماه سال 1391 13:52
    آدم ها کجان ؟؟؟؟ آدم تو کویر یه خرده احساس تنهایی میکنه..... مار گفت : پیش آدم ها که باشی باز هم احساس تنهایی میکنی.... شازده کوچولو
  • برای خودم... پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 17:37
    روز سردیست.....!!!! هوا ابری و گرفته است همانند دلم...... همه چیز مثل همیشه است... امروز روز دوباره آمدن است..آمدن به جایی که اگر دست خودمان بود شاید نمی آمدم.. همه هستند... مهمتر از همه خانواده ام که دلگرمی خوبی هستند برای این روزای تکراری... اما نیست.... نیست کسی که دوست داشتم او هم باشد.... حتما نبودنش حکمتی...
  • تفاوت دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 17:20
    شک کرده بودم کسی بین ماست ! حالا یقین دارم “من” بین دو نفر بودم ! چقدر تفاوت وجود داشت بین واقعیت و طرز فکر من !!!
  • بهترین ها... دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 17:20
    رفــتــه ای ؟ بـــه درک ! هنــوز هم بهـــتریــن هـا وجـــود دارنـــد دنــبال کسی خواهــــم رفــت کـه مــرا بــه خاطـــر خــودم بــخواهـد نـه زاپــاسی برای بازیـچـه بودن !
  • همبازی شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 13:41
    نمیدانم! کجای بازی ما اشتباه بود که تـــو دیگر همبـــازی من نیستی!!! و من هنوز گـرگــم به هـــوای تو...!
  • حماقت شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 13:40
    بزرگترین حماقت آدم ها در اینه که به کسی که بایدلگد بزنن,لبخند میزنن...
  • آرزو.... شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 13:39
    آرزوی خیـلی ها بـودم! از آن دست نیافتـنی هایشـان.. ساده اسـیرت شدم که قــدر ندانستی...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1391 13:43
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 شبیه عشق..... به این حس شبیه عشق ، به نزدیکیه بین ما به هر جمله به هر لبخند ، به حال و روزم این روزا میدونم اعتباری نیست ، یکی از ما یه روز میره یکیمون زنده می مونه ، یکیمون تنها می میره به این لحظه به این حالت ، نمیتونم کنم عادت همش تقصیر تقدیره...
  • چای.... شنبه 11 آذر‌ماه سال 1391 19:20
    هر بار خواست چای بریزد نمانده ای رفتی و باز هم به سکوتش نشانده ای تنها دلش خوش است به اینکه یکی دو بار با واسطه "سلام" برایش رسانده ای حالا صدای او به خودش هم نمیرسد از بس که بغض توی گلویش چپانده ای دیدم که شهر باز پر از عطر مریم است گفتند باز روسری ات را تکانده ای میخندی و برایت مهم نیست ... ای دریغ ........
  • مقصر... پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1391 18:42
    Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 تو شبهام بعد تو قطعا نه ماهی هست نه مهتابی همش تو فکر اینم تو تو آغوش کی میخوابی از بس چشمای تو چرخید من از چشم تو افتادم مقصر من بودم آره زیاد بال و پرت دادم
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1391 15:39
    ﺍﻱ ﮐﺎﺵ ﻳﺎﺩ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻢ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﻱ ﺣﺮﻣﺘﻢ ﺯﻳﺮ ﺳﻮﺍﻝ رفت برای ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻲ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺍی ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻧﺒﺎﺷﻢ . .
  • یقین... چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1391 20:07
    برای دیدن چشمانت برای لمس دستانت برای با تو بودن تا قیامت صبر خواهم کرد فرقی نمی کند امروز باشد یا در فرداها یقین در من موج می زند که روزی با تو خواهم بود
  • چه معنی داره... سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1391 19:30
    عمو خسرو بیا و با همون لحن مخصوص خودت همونطوری که توی "خانه‌ی سبز" میگفتی به اینا بگو: چه معنی داره تو این دنیا کسی با کسی قهر باشه! چه معنی داره تو این دنیا کسی تنها باشه! چه معنی داره تو این دنیا دل بعضی ها اینقدر تنگ باشه! چه معنی داره تو این دنیا دل بعضی ها از سنگ باشه! چه معنی داره تو این دنیا زندگی...
  • اندوه... دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1391 12:07
    انـدوه که از حــد بگــذرد جایش را می‌دهد به یک بی‌‌اعتنایی مـزمـن ! دیـــگـر مـهـم نـیـســت : بــــــــــودن یا نـبـــــــــودن ؛ دوست داشـتــن یا نـداشـتـــن آنـچه اهـمـیـت دارد کــــشــــداری رخـوتـنـاک حسی است که، دیگر تـو را به واکـنـش نمی‌کـشانــــد ! در آن لحظه فـقـط در سکوت غـرق می شـوی و نـگـاه می‌کـنی و...
  • این روزها... شنبه 4 آذر‌ماه سال 1391 14:18
    این روز ها روح و روانم به شدت افسرده است ! غم دوریت از یک سو ، غم نداشتنت از سوی دیگر . . . اما دلیل آشفتگیم فرای این ماجرا هاست ! ترس از دل دادگیت به دیگری مرا پریشان کرده !
  • [ بدون عنوان ] شنبه 4 آذر‌ماه سال 1391 14:18
    غمگینم مانندِ عکس اعلامیه ی ترحیم که لبخندش دیگران را می گریاند !
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 17:41
    بی شک آغوش تو از عجایب دنیاست واردش که می شوم زمان بی معنا می شود هیچ بعدی ندارد بی آنکه نفس بکشم ،روحم تازه می شود
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 17:41
    خوش به حال باد ... گونه هایت را لمس می کند و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد! کاش مرا باد می آفریدند تو را برگ درختی خلق می کردند؛ عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟! در هم می پیچند و عاشق تر می شوند…
  • باران.... دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 21:43
    دمش گرم...!!! باران را می گویم... امشب به روی شانه ام زد و گفت: تو امشب خسته ای .. استراحت کن!! من بجایت امشب تا صبح میبارم....
  • بن بست... دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 21:20
    میدونی بن بست زندگی کجاست؟؟ اونجاست که نه میتونی داشته باشیش نه میتونی فراموشش کنی...
  • نمیدانم.... یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 22:24
    نمیدانم چگونه میتواند با دیگری بخوابد!؟؟ من،بالشم را عوض میکنم ... دیگر خوابم نمیبرد!
  • بی لیاقت... یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 16:48
    رفت....به سلامت !!! من خدا نیستم بگویم صد بار اگر توبه شکستی باز آی ، آنکه رفت به حرمت آنچه با خود می برد حق بازگشت ندارد ! رفتنش مردانه نبود !! لااقل مرد باشد و بر نگردد ، خط زدن بر من پایان من نیست ، آغاز بی لیاقتی توست....
  • غمگین.... یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 16:43
    هی پاییز ! ابرهایت را زودتر بفرست ! شستن این گرد غم از دل من چند پاییز باران می خواهد