عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

ساعت شنی



همـچـون ساعـت شنی شــده ام

کــه نـفــس هـای آخـرش را مـیـزنـد
و الـتـمـاس مـیـکــنــد
یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد
مــن هــم …
نه …! !
لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد ! ! !
بــگـذاریــد تــمام شــوم …







ناامید


دیگر سوسوی هیچ چراغی امیدوارم نمی کند

دیگر گرمای دستی دلم را به تپیدن وا نمی دارد
میروم تا در تاریکی راه خود را پیدا کنم
که به چراغهای نورانی و دستهای گرم دیگر اعتمادی نیست







غمگین


مچاله شده ام در خودم با بوی سیگار و طعم تلخ چای مانده

پنجره را باز نکن !
امروز دلم می خواهد غمگین باشم …!






پشیمونی




پشیمونــی برای کارایــی که کـــردی به مــرور از بیـــن میــره،

اما پشیمونیـــه کارایــی که نکــــردی تا آخر عمـر عذابت میـده!!!

مثل عکس انداختن دونفری
مثل پریدن دوتایی توی گودال اب
مثل لیسیدن دوتایی بستنی قیفی
مثل بوسیدن توی اسانسور یا راه پله
مثل قدم زدن توی یه روز پاییزی
مثل یه رقص دونفری







روزمرگی...

مرا زمانی از دست دادی
که میان روزمرگی هایت گم شده بودی
و تو فرصت آن را نداشتی
که دلتنگم باشی
عجب از من!!!
 تمام دل مشغولی ام تو بودی
تمامی دقایقم با تو می گذشت
اما حتی در لابه لای دفتر خاطراتت هم نبـودم...






پروانه

مرا ببخش !

اگر به تو پیله کرده ام

قدری طاقت بیاوری پروانه ات میشوم …








عزیزم چه زیبـا اجرا میکنـی

خط به خط تمام گفتــــه هایم را
خواســـته هایم را
امـــــا
برای دیگری!





لیاقت


لیـــاقــت مــی خواهــد

بـــودن در شعــر هـــای دختــری که
بـــــا تمام عشقــش نبـــودنـــت را اشک مــی ریـــزد
تعجـــب نکــــن !!
در بی لیـــــاقتی تـــو شکـــی نیـــست
اینجـــا دلیـــل بــودنـــت میـــان بغــــض هــــایـــم
خــریت خـــودم اســـت نـــه لیـــاقــــت تــــو …!







تنهایی


تنها بودن قدرت می خواهد

و این قدرت را کسی به من داد که روزی می گفت تنهایت نمی گذارم !!







لیوان چای..


لیوان چایی روی میز در انتظار یک بوسه است
نه تو می آیی و نه او گرم می ماند
چه گناهی دارد سماوری که داغ دیده است ؟؟؟






جای خالی تو...


حجم خالی تو را حجم هیچکس پر نمیکند ، باز هم بگو دوستان به جای ما !







غروب


غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده

برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده






باد آورده


آمدنت راحیران بنگرم یا رفتنت را مات بمانم؟!

باد آورده را باد می برد قبول !!!

دلم را که باد نیاورده بود...





انتظار

انتظار…
شش حرف و چهار نقطه
کلمه ی کوتاهیست
اما سالها طول خواهد کشید تا بفهمی یعنی چه
کاش منتظرت نبودم
کاش می شد گفت
“یادت مرا فراموش”






دیگری


خوش به حالت حوا ، خودت بودی و آدمت !

وگرنه آدم تو هم به هوای دیگری می رفت






بی کسی

مدتهاست نه به آمدن کسی دلخوشم

نه از رفتن کسی دلگیر

بی کسی هم عالمی دارد






یه روزی

یه روزی خسته میشی از پرسه و ولگردی

یا پشیمون میشی از اینکه منو ول کردی

تازه خواستم پر بگیرم که شکستی بالمو

تو که جای زانوهام نیستی بفهمی حالمو






یک رنگی

ازمیان آدمهای هزار رنگ

دلباخته ی یک رنگی او شدم

افسوس گذر زمان بیرنگش کرد

کمرنگ و کمرنگ تر

و آخر محو.....








تو...

چاره ای نیست برای من

انگار تو از عوارض جانبی زندگی هستی....







مرد

چه حرف بی ربطی ست که:
مـــرد که گریه نمیکند!
گاهی آنقدر بغض داری
که فقط باید مـــرد باشی
تا بتوانی گریه کنی







آرزو


در این دنیا چه بسیارند...
آنهایی که در آرزوی قطعه ای نان جان می دهند...
و چه بسیار بیشتر که در آرزوی اندکی عشق می میرند







تنهــایـم ...
اما دلتنگ آغــوشی نیستــم...
خستــه ام ...
ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم...
چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز...
ولــی رازی نـدارم...
چــون مدتهــاست دیگــر کسی را "خیلــی" دوست ندارم...
فقط خیلـی هـا را دوست دارم







بار

بعضیا یار نیستن...بارن!


وقتی که میرن،آدم حس میکنه "سبک" شده



.



فراموشی


به انگشتم نخ بسته ام
تا به یاد آورم که باید فراموشت کنم





بی گناه

بی گناه پای چوبه دار میخندید

نمیدونست دوره ضرب المثل ها به پایین رسیده...