عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

عادت یا عشق.....نمیدونم

من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم.‏‎.‎میدانم یک روز این ها را میخوانى

بهترین داداش دنیا

چی بگم؟؟؟؟
دفعه اول اتفاقی تو کوچه دیدمش، گفت:داداشی میای بازی کنیم؟
بعد اینکه بازیمون تموم شد گفت تو بهترین داداش دنیایی...!!
وقتی بزرگتر شدم به دانشگاه رفتم،چشام همش اونو میدید
میخواستم از ته قلبم بگم که عاشقتم و دوست دارم
اما اون گفت:تو بهترین داداش دنیایی..........
وقتی ازدواج کرد من ساقدوششون بودم و بازم گفت:تو بهترین داداش دنیایی....
وقتی که مرد من زیر تابوتشو گرفتم و مطمئن بودم که اگه میتونست حرف بزنه
میگفت: تو بهترین داداش دنیایی...
چند وقت بعد دفتری کهنه در گوشه ی خراب حیاط خانه مان دیدم
فهمیدم دفتر خاطراتشه..بازش کردم و خوندم
نوشته بود:
دوسش داشتم..عاشقش بودم..اما میترسیدم بگم
واسه همین همیشه می گفتم:

((((    تو بهترین داداش دنیایی  ))))



نظرات 2 + ارسال نظر
سجاد جمعه 6 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:00 ق.ظ http://alexsa.blogfa.com/

جالب بود...ترس از گفتن اونا رو از هم دور کرد...

میثم جمعه 6 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:41 ق.ظ http://megatyafte1.blogfa.com

سلام چه غمگین چه حیف اگر بموقع حرفی زده میشد چه عشقی پا میگرفت پس یادمان باشد چه زود دیر میشود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد